دل شکسته

"اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست"

دل شکسته

"اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست"

خدا ... با توام

هر کس جای من بود، تا به حال از پا در آمده بود!تا به حال خرد شده بود و از بین رفته بود... 

من هم شکستم ... خیلی هم شکستم... 

دیگر شده ام چینی بند زده ای که به تلنگری بند است! 

باز اگر بشکنم، دیگر بند زدنی نیستم! 

بشکنم پودر میشوم ... پودر را هم که نمیشود بند زد... 

یک نفر میتواند کمکم کند! اما کجاست...؟؟؟ چرا خبر از او نیست...؟؟؟ 

تو کمک کن... 

تو به دلش بیانداز تا کمکم کند... 

دیگر برایم فرقی نمیکند که آخرش چه میشود... 

خوب یا بد فرق نمیکند ... فقط کاری کن که تمام شود! 

آری ... من شکسته ام ... ولی هنوز هم سعی میکنم سر پا بمانم!  

من که هر چه از دستم بر می آمد انجام دادم... 

حال دیگر نوبت توست! تو کمک کن تا تمام شود این حس لعنتی... 

میدانی که گنجایشم تمام شده... 

میدانی که دارم تمام میشوم ... دارم آب میشوم ... 

روزی میرسد که میبینی چیزی ازم نمانده است... 

هیچی ازم نمانده و فقط تو باید جواب دهی! 

تو که هیچ به من ندادی و هر روز حالم را بد تر میکنی! 

تو به این میگی زندگی...؟؟؟ 

اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاست ... 

من از مردن حراسم نیست ... 

یه حسی دارم این روزا، که گاهی با خودم میگم ... 

شاید مردم حواسم نیست ...  

ولی نه ... نمردم ... 

اگر مرده بودم که این همه عذاب نمیکشیدم ... 

این همه حالم بد نبود ... این همه درد نداشتم ...

کاش یک نفر، از ته دلش، واقعا دوسم داشت! 

کاش یه نفر، واقعا از نبودنم ناراحت میشد! 

کاش یه نفر بود، که طاقت دوریم رو نداشت! 

کاش... 

از این کلمه متنفرم! 

همه زندگیم خلاصه شده تو این کلمه لعنتی! 

کاش...

نظرات 6 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 2 اسفند 1391 ساعت 10:04 ب.ظ http://http://samanehshiry.blogfa.com/

روشنک جون من اپم.منتظر نگاه خوشگلت هستم.دیر نکنی
یاعلی...

سلام عزیزم!
چشم!
سر میزنم حتما!

اذین دخت چهارشنبه 9 اسفند 1391 ساعت 01:30 ب.ظ

سلالم ابجی خودم
کاش ی روزی خوشحالیتو ببینم
کااااااش

کاش...
تنها کلمه ایه که برام معنی داره!
کل زندگیم تو همین کلمه است!
کاش آبجی ... کاش ...

تارا یکشنبه 13 اسفند 1391 ساعت 08:37 ق.ظ http://taratanha.blogfa.com

سلااااااااااام روشنک جونم.
وااااااااااااای من چند وقته نتونستم بیام اینجا. واقعا معذرت
قربونت برم ایشالله یه روز میاد که هممون دیگه نگیم کاش.
باید صبر کنی. باور کن حال منم بهتر از تو نیست
چندوقتیه انقدر احساس تنهایی میکنم که همش بغض دارم. دلم مثل تو یکی رو می خواد که بغلم کنه و من عقده هام رو خالی کنم با گریه تو بغلش.
شاید فکر کنی مشکلامون با هم فرق داره. شاید اما همش به یه چیزی ختم شده. احساس تنهایی!!
و بتر از اون اینه که هیچکس آدم رو درک نمی کنه. همه می گن تو چه مشکلی می تونی داشته باشی. همه فکر می کنن فقط خودشون مشکل دارن.
زیاد حرف زدم ببخشید. اما بازم میگم صبر داشته باش.

سلام خواهری!
خواهش میکنم عزیزم!
الهی قربونت برم!
خوشحالم که اومدی!
آره! هممون آخرش میرسیم به حس تنهایی!
هیچکس درکمون نمیکنه!
اصلا دلیل جمع شدنمون دور هم هم همینه دیگه! نه؟
اگه تنها نبودیم که اونجا جمع نمیشدیم! میشدیم؟
صبر...صبر...صبر... ولی آخه تا کی..؟؟؟

تارا دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

تا کی رو نمی دونم فقط باید صبر کرد.

الهی قربونت برم!
آخه این صبره تمومی نداره!
آره باید صبر کرد! باید صبر کرد تا مرگ!

سمیه72 چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 11:37 ب.ظ

الان در کت میکنم وقتی منم تو موقعیت توام میفهمم چی میکشی عزیزم

ممنونم که درک میکنی خانمی!

BARAN جمعه 16 فروردین 1392 ساعت 06:06 ب.ظ

در ضمن یادت نره ما از خدا طلبکار نیستیم

سلام عزیزم!
اون یکی کامنت رو نمیتونستم تایید کنم، تو همین جواب میدم!
خانمی، منم دوست دارم، ولی اصلا به هیچکس غیر از همه کسم اس نمیدم!
الانم اگه جوابتو ندادم، از زهرا میپرسیدی! شارژ ندارم! برا همین میس انداختم برات!
بازم شرمندتم! ببخش که بهت اس ندادم!
پست هام هم غمگین تر شده چون دیگه مردم!
آدم مرده که نمیتونه شاد باشه!
من یه مرده واقعیم! فقط و فقط جسممه که داره حرف میزنه و حرکت میکنه!
روحم کاملا مرده!
فکر چرت هم هر روز و هر روز بیشتر بهم نزدیک میشه!
ولی درباره جمله همین کامنتت باید بگم نظر من اصلا با نظرت مؤافق نیست!
به نظر من ما از خدا طلبکاریم!
کی مارو آورده تو این نکبت؟
کی این همه درد رو ریخته سرمون؟
آره باران جان! من یکی که طلبکارم، اون دنیا هم حقمو ازش میگیرم!
مطمئن باش!
وای باران ببخشید!
اصلا با من حرف نزن! چون فقط نا امیدت میکنم!
فقط افسرده ترت میکنم!
من خیلی بدم!خیلی بد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد