دل شکسته

"اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست"

دل شکسته

"اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست"

خدا ... مواظبم باش ...

خدا جونم میبینی...؟؟؟

میبینی چطوری دلمو میشکنن...؟؟؟ 

میشکنن و اصلا صداشو نمیشنون... 

اگرم بشنون برنمیگردن نگاه کنن ببینن چی بوده! 

میبینی هیچکس غممو درک نمیکنه...؟؟؟ 

میبینی برا هیچکس مهم نیستم...؟؟؟ 

خودت قضاوت کن... 

امیدام دونه دونه دارن میسوزن! 

من برا چی زنده باشم...؟؟؟ 

اصلا چطوری زنده باشم..؟؟؟ 

روحی که دیگه برام نمونده ...  

خودت دلیلشو خوب میدونی! 

خودت دیدی مردنم رو... 

پس این جسم لعنتی به چه دردم میخوره؟ 

اینم ازم بگیر... 

بگیر و راحتم کن! 

خودت خلاصم کن تا خودم خلاص نکردم خودمو! 

میدونی که به آخر خط رسیدم! 

خودت مواظبم باش! 

مواظب باش که کاری که تو فکرمه رو عملی نکنم! 

خدا ... مواظبم باش...

نظرات 16 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 12:05 ب.ظ http://www.elhammiri.blogfa.com

هیچ وقت دل شکسته نباشی عزیزم
مطالبت خوب بود .

ممنونم عزیزم!
نظر لطفته!

گیتی یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.gity69.blogfa.com

وبت عالی بود
به منم سر بزن
نظر یادت نره...................................

نظر لطفته خانمی!
چشم1 اگه وقت کردم حتما سر میزنم!

ایرانی دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام عزیزم
بازچی شده گلم؟!!!!!!!!
چرااینقدردلت گرفته؟بازهراحرفت شده؟؟؟؟؟
ههممون غم داریم ولی تروخداایقدرناامیدنشو....
ووووووووووووووووو
مطمئن باش ی روز خوب میاد فقط امیدوارباش
یاعلی

سلام عزیزم!
نه گلم! حرفمون نشده! زهرا همه کسمه! چطوری میتونه دلمو بشکنه؟
آخه یه روز خوب چطوری میاد؟
تو آپم که نوشتم، همه امیدام دونه دونه دارن میسوزن! آخه امیدم کجا بود نفس؟

ایرانی دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 04:58 ب.ظ

اگه برای ....
که بایدبگم آره چه دردایی که نکشید ومابه خیال ساده مان اونو خوشحال میدیم وفکرمیکردیم هیچ غمی نداره ولی....
کاش میشد حداقل پای درددلاش بشینیم وفقط بشنویم کاش کااااااااااااااااااااااااااااشششششش

غمگینه1 همیشه غمگینه!
خیلی وقته که هر روز غمگینه!
منم اون روز رو یادم نبود! ولی بعد از آپم یادم اومد که همون شب گفت که دلش از نامردمی بعضی از آدما گرفته!(گریه)
الانم که حالشو میبینی!
انقدر غمگینه که ما که سهله، هر کس ببینتش میفهمه چقدر ناراحته!
شنبه دیدی اشک تو چشمش جمع شد؟ ولی بخشید! دیدی همه رو بخشید؟ اونم امسال! امسال که پر از نامردی بود براش!(گریه)

مسیحا دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 10:08 ب.ظ

سلام.مستونم یه فوضولی بکنم؟میشه بپرسم که این نوشته هارو برای کی مینویسی؟
راستی ممنون که بهم سرمیزنی.

ندونی بهتره عزیزم!
ببخشیدا!
شرمندم!

ایرانی دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 10:36 ب.ظ

آره دقیقا خیلی دلم میخواد حالش خوب بشه ولی همونطورکه خودش گفت اون تومسیری قرارگرفته که همه بر ضدش شدن چون دیگه تواین دوره زمونه گفتن ازمولامون وآقای ندیدمون برای بعضیا نه برای همه سخته واوناروتوتنگنا قرارمیده
کاش هرچه زودتر آقامون ظهورکنه وهمه ی اونایی که وجودشون روانکارمیکنن روریشه کن کنن وشاید ماهم بااین همه روسیاهی شاید از یارانشون بشیم....
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی

من مرد این روزگار نیستم...
ایشالله!
علی یارت خانمی!

مسیحا سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 01:16 ب.ظ

اگه لازم نیست بدونم نگو عزیزم.ولی ازنوشته های تو کامنتت جوابم رو گرفتم.

خانمم من که کامل توضیح دادم برات!
لازم نبود مطلبو بگیری که!
خیلی واضح بهت گفتم!

گیتی چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.gity69.blogfa.com

خدا همیشگیه مثل عشق میمونه همیشگی ودائمی

آره همیشگیه!
همین همیشگی بودنش قشنگه!

مریم چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 03:41 ب.ظ

خیلی وقته برنامه رو ندیدم یعنی نتونستم ببینم خوابگا بودم
چی شده روزشنک؟ چرا ناراحته؟ یه کم توضیح بده!!!

والا هنوز خونه نیومده که من ازش بپرسم چرا ناراحته!
ولی خب غم همیشگیش که همیشه هست، این روزا هم شاید واسه کار جدیدش دچار مشکل و اینا شده!
نمیدونم والا!
ولی الان بهتره!
شنبه و یکشنبه یه جوری ناراحت بود که حتی پدربزرگ من هم فهمید!

سمانه چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 06:16 ب.ظ http://http://samanehshiry.blogfa.com/

سلام روشنک جونم.خوبی عزیزم؟گلم چی شده؟چرا این قدر ناراحتی؟الهی خودم یه تنه تمام غصه هاتو پرپر کنم...
راستی نوشته هاشو خوندم...انگار سال91براش سال زیاد خوبی نبوده...خوش به حات روشنک چون برنامه رو می بینی...حالش خیلی بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم یه خورده کم تر غصه بخور....
بی معرفت...یه خورده بیشتر بیا ویم دیگه...دلم برات تنگ شده...
یاعلی

سلام عزیزم!
گلم حالمو که میبینی!
به خدا به هیچکس سر نمیزنم!
ببخشید! شرمندم!
سعیمیکنم بیشتر بیام!
من همیشه ناراحتم عزیزم!
تو ناراحت نباش1
تو سعی کن همیه اد باشی! چون اگه یه کم غمگین بشی، هی از غم خوشت میاد! هی خوشت میاد و یهو میبینی تا گردن فرو رفتی تو غم!
شنبه و یکنبه حالش خیلی بد بود! خیلی ضایع ناراحت ببود!
ولی الان بهتر شده خداروشکر!
التبه در ظاهر! باطنش رو خدا عالمه!
آره! سال 91 اصلا سال خوبی نبود1
نه برا اون، نه برا من!
برا من بدترین سال زندگیم بود تا حالا!
برا اون رو نمیدونم!

سمانه چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 09:32 ب.ظ http://http://samanehshiry.blogfa.com/

عزیزدلم ممنون که اومدی.برای منم سال 91 اصلا سال خوبی نبود.

خواهش میکنم عزیزم!
سال 91 نمیدونم چش بود!
انگار برا همه بد بوده!
امیدوارم سال 92 جبران کنه!

اذین دخت پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 04:49 ب.ظ

پس کامنت من کو؟؟؟؟؟؟چرا نذاشتیش؟؟؟؟؟همون ک بعدش بهم اس زدی

بله!
کامنتت به دلیل عدم صلاحیت تایید نشد!
خودت دلیلشو میدونی دیگه!
از اسامی افراد محرمانه استفاده کرده بودی!
یادته؟

مهگل پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 07:22 ب.ظ

برووووووووووو بمیر....

چون تو گفتی باشه!
منتظر اجازه تو بودم!

مهگل سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 12:37 ب.ظ

برو بمیر هم تو هم وبت با هم...ههههههههه

دفعه پیشم گفتم که!
منتظر اجازه شما بودم!
چون شما گفتی چشم!
رفتم دنبالش، ولی خب مراحل اداریش طول میکشه!

[ بدون نام ] شنبه 10 فروردین 1392 ساعت 05:26 ب.ظ

اگه یه روز فرزندی داشتی بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک بخر.بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.

بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره

بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.

و مهمتر از همه:

بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده

سلام!
ممنون از حضورتون!
فقط ببخشید!
شما؟

محمد جمعه 16 فروردین 1392 ساعت 10:10 ب.ظ http://aloneivy.blogsky.com

من اون بالایی نیستم
فقط میخوام بگم چه فرقی میکنه که کی باشیم
هممون جمع شدیم اینجا ها و درد و دلامونو میگیم

ولی من دوست دارم بدونم کیه که درد دلشو میگه!
برا من فرق میکنه!
بخشیدا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد